"رویای واقعی مادرم موزه و پیر شدن در چیپیونا بود"

پیلار ویدالدنبال کردن

این شنبه، چند دقیقه بعد از ساعت 21:XNUMX شب، در چیپیونا، روسیو کاراسکو، دختر و وارث جهانی "La más grande"، سرانجام آرزوی مادرش را برآورده کرد: افتتاح مرکز نمایشی Rocío Jurado. به محض ورود روسیو کاراسکو به محل برگزاری، با تشویق صدها نفر از چیپیونروها که می خواستند با این حرکت از فداکاری و محبت او به شهر مادرش تشکر کنند، مورد استقبال قرار گرفت.

اما او تنها نبوده است. شهردار لوئیس ماریو آپارسرو، دختر روسیو ژورادو را همراهی می‌کرد که امروز را "برای روسیو و هم برای مردم چیپیونا" بسیار خوشحال کرد. همچنین آنتونیو گونزالس، معاون فرهنگی شورای استانی کادیز، مرسدس کلمبو، نماینده سرزمینی Junta de Andalucía به نمایندگی از Juanma Moreno، رئیس Junta de Andalucía و Fray Juan José Rodríguez، رئیس سنتوریو د رگلا و که "بزرگترین" تقدیم شد.

فیدل آلبیاک با آنائیس پسسفیدل آلبیاک با آنائیس پسس

در این رویداد بسیار ویژه و در میان بیش از 600 مهمان، دختر "La más grande" حضور آنائیس پیس، کارگردان مستندی که در آن نقش آفرینی می کند، دیوید والدپراس، کارگردان "Sálvame"، کارمن بورگو، دوست و همکار 'Sálvame' و Anaís Bernal، دکتر روزنامه نگاری و متخصص در زمینه خشونت جنسی. علاوه بر این، ارتباطی بودن که در ماه‌هایی که سریال مستند پخش می‌شد، توانست بخشی از مردم را متوجه اهمیت و ظرافتی کند که باید به مسائل خشونت جنسی در رسانه‌ها بپردازند.

یکی دیگر از ستارگان این شب، میگل پوودا، هنرمند و دوست بزرگ روسیو ژورادو و خانواده بود، که آهنگ "Rocío de luna blanca" از خوزه لوئیس پرالس از سال 1990 را اجرا خواهد کرد. در آن، یک آهنگ بسیار دریانورد و بسیار کادیز است. .

میگل پوودا با روسیو کاراسکومیگل پوودا با روسیو کاراسکو

سرانجام، روسیو کاراسکوی احساسی، هنگام ایراد سخنرانی احساسی خود مورد تشویق همه حاضران قرار گرفت: «مادر من عاشق آواز خواندن بود و آرزو داشت موزه ای در چیپیونا داشته باشد. این درست است، اما آرزوی واقعی او این بود که اینجا پیر شود، در سرزمینش، در محاصره گل ها. می خواهم چند کلمه با محبت خاصی به بازرگانان چیپیونا تقدیم کنم، مردم خوب، که امیدوارم افتتاح موزه بر آنها تأثیر مثبت بگذارد. من برای آنها می نویسم تا آنها را تشویق کنم تا در مورد روسیو ژورادو ابتکار عمل کنند. پیش من بیا، ما با هم کار خواهیم کرد و در هر چیزی که به نفع این سرزمین و مادرم باشد، از حمایت من برخوردار خواهی بود. رسیدن به اینجا خیلی طول کشیده است، اما ارزشش را داشت.» بدون شک روزی که دختر «بزرگترین» هرگز فراموش نخواهد کرد.